Browse Pages:
< Previous 1 2
3 4 5 6 7 Next >
♥
با آخر , من ورق را با دلم بر مبزنم!
بار دیگر حکم کن!
اما نه بی دل!
با دلت,دل حکم کن!
حکم دل:
هر که دل دارد بیندازد وسط!
تا که ما دلهایمان را رو کنیم!
دل که روی دل بیفتد عشق حاکم میشود!
پس به حکم عشق بازی میکنیم!
این دل من!
رو بکن حالا دلت را...!
دل نداری؟
بر بزن اندیشه ات را ... حکم لازم:
دل گرفتن!
دل سپردن!
هر دو لازم!
عشق لازم!
♥
تو کجایی سهراب؟ آب را گل کرده اند چشم ها را بستند و چه بادل کردند....... ای سهراب کجایی آخر؟ ... زخم ها بر دل عاشق کردند... خون به چشمان شقایق کردند... تو کجایی سهراب؟ ... که همیننزدیکی عشق را دار زدند ... همه جا سایه ی دیوار زدند ... ای سهراب کجایی که ببینی حالا دل خوش مثقالیست!! ... دل خوش سیری چند؟؟؟... صبر کن سهراب ...! قایقت جا دارد؟؟؟
.
خدایا وقتی از من گرفتی و به من بخشیدی فهمیدم که معادله زندگی نه غصه
خوردن برای نداشته هاست و نه مغرور بودن برای داشته هاست
«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»
ﻋﻴﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻟﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﻱ ﻭﻳﺮﺍﻧﻪ ﺑﻴﺎ ﺍﻳﻦ
ﺧــــﺎﻧﻪ ﺗﻜﺎﻧــﺪﻳﻢ ﺯ ﺑﻴـــﮕﺎﻧﻪ ﺑﻴﺎ ﻳﻚ
ﻣﺎﻩ ﺗﻤــــﺎﻡ ﻣﻴـــﻬﻤﺎﻧﺖ ﺑﻮﺩﻳـﻢ ﻳﻚ
ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﻬﻤــﺎﻧﻲ ﺍﻳـﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻴﺎ
----------------( ﻋﯿﺪﺷﻤﺎ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺍﻧﺸﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺳﺎﻝ
ﺧﻮﺑﯽ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ
-----------------(
«»«»«
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯﺍﻣﺮﻭﺯﺟﻔﺎﯾﯽ ﻧﮑﻨﯿﻢ
ﮔﺮﮐﻪ ﺩﺭﺧﻮﯾﺶ ﺷﮑﺴﺘﯿﻢ ﺻﺪﺍﯾﯽ
ﻧﮑﻨﯿﻢ
ﺧﻮﺩﺑﺴﺎﺯﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﺮﺩﺭﺩﮐﻪ ﺍﺯﺩﻭﺳﺖ ﺭﺳﺪ
ﺑﻬﺮﺑﻬﺒﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﻓﮑﺮﺩﻭﺍﯾﯽ ﻧﮑﻨﯿﻢ
ﺟﺎﯼ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺑﺮﺩﮔﺮﺍﻥ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ
ﺷﮑﻮﻩ ﺍﺯﻏﯿﺮﺧﻄﺎﻫﺴﺖ ﺧﻄﺎﯾﯽ ﻧﮑﻨﯿﻢ
ﻭﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺳﺮﺳﺠﺎﺩﻩ ﯼ ﻋﺸﻖ
ﺟﺰﺑﺮﺍﯼ ﺩﻝ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺩﻋﺎﯾﯽ ﻧﮑﻨﯿﻢ
ﯾﺎﻭﺭﺧﻮﯾﺶ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﺧﺪﺍﯾﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ
ﺟﺰﺑﻪ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﺧﺪﺍﺩﻭﺳﺖ ﻭﻓﺎﯾﯽ ﻧﮑﻨﯿﻢ
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﮔﺮ ﺧﺎﻃﺮﻣﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎﻣﺎﻧﺪ
ﻃﻠﺐ ﻋﺸﻖ ﺯﻫﺮﺑﯽ ﺳﺮﻭﭘﺎﯾﯽ ﻧﮑﻨﯿﻢ
ﮔﻠﻪ ﻫﺮﮔﺰﻧﺒﻮﺩ ﺷﯿﻮﻩ ﯼ ﺩﻟﺴﻮﺧﺘﮕﺎﻥ
ﺑﺎ ﻏﻢ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺴﺎﺯﯾﻢ ﻭﺷﻔﺎﯾﯽ ﻧﮑﻨﯿﻢ
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪﺍﮔﺮﺷﺎﺧﻪ ﮔﻠﯽ ﺭﺍﭼﯿﺪﯾﻢ
ﻭﻗﺖ ﭘﺮﭘﺮﺷﺪﻧﺶ ﺳﺎﺯﻭﻧﻮﺍﯾﯽ ﻧﮑﻨﯿﻢ
ﭘﺮﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻫﻨﺮﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﮔﺮﺷﮑﺴﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﻏﻔﻠﺖ ﻣﻦ ﻭﻣﺎﯾﯽ
ﻧﮑﻨﯿﻢ
ﺩﻭﺳﺘﺪﺍﺭﯼ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﻏﯿﺮ ﺧﺪﺍ
ﺑﯽ ﺳﺒﺐ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﻏﯿﺮﺧﺪﺍﯾﯽ ﻧﮑﻨﯿﻢ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺻﻔﺖ ﺑﺎﺭﺯﻋﺸﺎﻕ ﺧﺪﺍﺳﺖ
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯﯾﻨﮑﺎﺭ ﺍﺑﺎﯾﯽ ﻧﮑﻨﯿﻢ
+
به سلامتی اونایی که .....
بسلامتی...........
بسلامتی بچه های بالاشهر که دستبند طلا دستشون و گردنبند طلا گردنشون.
بسلامتی بچه های پایین شهر کهدستبند کلانتری دستشون و طناب دار گردنشون!!
و بسلامتی تو که لبخندت واسم طلاست و ناراحتیت طناب دار
به سلامتی اونی که بی کسه ولی ناکس نیست
به سلامتي همه خوبا كه سخت مشغول شطرنج زندگي اند و نمي دونن مامات رفاقتشون هستيم
به سلامتی اونی که باخت تا رفیقش برنده باشه
به سلامتی بچه های قدیم كه با ذغال واسه ی خودشون سبیل می ذاشتن تا شبیه باباهاشون بشن
نه بچه های الان كه ابروهاشون رو بر می دارن تا شبیه مادراشون بشن.
به سلامتی دریا !
که ماهی گندیدههاشو دور نمیریزه
گل آفتابگردان را گفتند: چراشب ها سرت را پایین می اندازی؟ گفت :ستاره چشمک می زند،
نمی خواهم به خورشید خیانت کنم ..........
به سلامتی همه اونایی که مثل گل آفتابگردان هستند .
به سلامتی آسمون که با اون همه ستاره اش یهذره ادعا نداره
ولی یه سرهنگ با سه تا ستاره اش دهن عالم و آدمو ........................ کرده(ببخشين)
و به سلامتی میخی که هرچی توسرش زدن خم نشد.
وبه سلامتی اونا که بار دوستی رو کشیدند و نرنجید
د
به سلامتی همه اونایی که دوسشون داریم و نمیدونن، دوسمون داشتن نمی دونستیم.
به سلامتی درخت!
نه به خاطرِ میوش، به خاطرِ سایش.
به سلامتی دیوار!
نه به خاطرِ بلندیش، واسه اینکه هیچوقت پشتِ آدم روخالی نمیکنه.
به سلامتی دریا!
نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یکرنگیش.
به سلامتی سایه!
که هیچوقت آدم رو تنها نمیذاره.
به سلامتی پرچم ایران!
که سهرنگه، تخممرغ! که دورنگه، رفیق! که یهرنگه.
به سلامتی همه اونایی که دوسشون داریم و نمیدونن، دوسمون دارن و نمیدونیم.
به سلامتی نهنگ!
که گندهلات دریاست.
به سلامتی زنجیر!
نه به خاطر اینکه درازه، به خاطر اینکه به هم پیوستنش.
به سلامتی خیار!
نه به خاطر «خ»ش، فقط به خاطر «یار»ش.
به سلامتی شلغم!
نه به خاطر (شل)ش، به خاطر(غم)ش.
به سلامتی کرم خاکی!
نه به خاطر کرمبودنش،به خاطر خاکیبودنش
به سلامتی پل عابر پیاده!
که هم مردا از روش رد میشن هم نامردا !
به سلامتی برف!
که هم روش سفیده هم توش.
به سلامتی رودخونه!
که اونجا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچیکو دارن.
میخوریم به سلامتی گاو!
که نمیگه من، میگه ما.
به سلامتی دریا!
که ماهی گندیدههاشو دور نمیریزه.
میخوریم به سلامتی اون که همیشه راستشو میگه.
به سلامتی سنگ بزرگ دریا!که سنگای دیگه رو میگیره دورش.
به سلامتی بیل!
که هرچه قدر بره تو خاک، بازم برّاقتر میشه.
به سلامتی دریا!
که قربونیاشو پس میآره.
به سلامتی تابلوی ورود ممنوع!
که یه تنه یه اتوبان و حریفه********
چیزی ساده تر از بزرگی نیست آری ساده بودن همانا بزرگ بودن است. (امرسون)
عمر آنقدر کوتاه است که نمیارزد آدم حقیر و کوچک بماند. (دیزرائیلی)
بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و درانسان چیزی بزرگتر از فکر او.. (همیلتون)
آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همهی انسانها برابرند. (مارتین لوترکینگ)
کسانی خوشبخت هستند که فکر و اندیشه شان بسوی چیزی غیر از خوشبختی خودشان است. (استوارت میل)
کلمات حباب آبند و اعمال قطره طلا (ضرب المثل شرقی)
**************************
کار ریشه های تلخ و میوه شیرین دارد. (ضرب المثل آلمانی)
**************************
نگارش اندیشه ها، سرمایه آینده است. (ضرب المثل اسپانیائی)
**************************
قیمت و ارزش هر کس به اندازه کاری است که به خوبی می تواند انجام دهد. (امام علی «ع»)
**************************
به همه عشق بورز، به تعداد کمی اعتماد کن، و به هیچکس بدی نکن. (شکسپیر)
**************************
چنان باش که بتوانی به هر کس بگوئی مثل من رفتار کن. (کانت)
**************************
بهترین یار و پشتیبان هر کس بازوان توانای اوست.
**************************
برای پیشرفت و پیروزی سه چیز لازم است اول پشتکار دوم پشتکار، سوم پشتکار. (لردآدیبوری)
**************************
کسی که به جلوی رویش نگاه نمی کند عقب می ماند. (مثل اسپانیولی)
**************************
بالاترین ارزش برای انسان اینست که راهی به شناخت خویش پیدا کند. (امام علی «ع»)
**************************
کسی که فقط به کمک چشم دیگران می بیند گول می خورد. (مثل فرانسوی)
**************************
همه کسانی که با تو می خندند دوستان تو نیستند. (مثل آلمانی)
**************************
همسر جوان و خوشگل « سلادکوپرتسوف » ، رئیس پستخانه ی شهرمان را چند روز قبل ، به خاک سپردیم.
هنگامی که بلینی (نوعی نان گرد و نازک که خمیر آن از آرد و شیر و شکر و تخم مرغ تهیه میشود) آوردند ، پیرمردِ زن مرده ، به تلخی زار زد و گفت:به این بلینی ها که نگاه میکنم ، یاد زنم می افتم ... طفلکی مانند همین بلینی ها ، نرم و گلگون و خوشگل بود ... عین بلینی
منلیک شاه حبشه با ابهت بود و ضمنا منلیک نو گرا بود. شنید در نیو یورک محکومین را به روشی جدید اعدام می کنند . دستور داد ازین اختراع تازه -صندلی الکتریکی- سه تا خریدند. محموله که رسید چیزی به خاطر منلیک آمد . در کشور او ، حبشه پدیده ای به نام برق وجود نداشت. منلیک مقتصد بود یکی از سه صندلی الکتریکی را تبدیل کرد به تخت شاهی حبشه.
(یادته پارسال که برف می اومد با هم از روی ریل قطار گذشتیم؟)
(آره آره چه روز قشنگی بود)
(یادته یه گلوله برف ریختم تو یقه لباست؟)
(وای هنوز که فکرش و می کنم تنم یه جوری میشه)
( موهاتو تازه رنگ کرده بودی یه ژاکت صورتی تنت بود )
(تو هم یه کلاه بافتنی سفید سرت بود چقدر بهت می اومد )
سکوت. بعد از چند دقیقه
(راستی اسمت چی بود؟)
Browse Pages:
< Previous 1 2
3 4 5 6 7 Next >