mahsa6  guestbook (312) Sign guestbook

Browse Pages:< Previous 9 10 11 12 13 14 15 Next > 
arya2085
13 years ago
ﻋـﯿــــﺪ ﯾﻌﻨــﯽ: ﭘﯿﭽﺶ ﺩﺳﺖﻧﻮﺍﺯﺷﮕﺮ ﯾﺎﺱ ﺩﻭﺭِ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺳﭙﯿﺪﺍﺭ ﺑﻠﻨﺪﮐﯿﺴﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺳﺮﺷﺎﺭﻧﺪ.... ﺍﺯ ﺧﺮﯾﺪﻟﺒﺨﻨﺪ! ﺭﻗﺺ ﯾﮏ ﻗﺎﺻﺪﮎ ﺍﺯ ﻧﻐﻤﻪ ﯼ ﭘﺮﻣﻬﺮﻧﺴﯿﻢ ﭘﺮﺵ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺳﻮﺯﻧﺪﻩ ﯼ ﺍﻓﮑﺎﺭﻗﺪﯾﻢ... ﻣﺴﺘﯽ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﯾﺤﻪ ﯼ ﺷﺐﺑﻮﻫﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﯼ ﭘﺎﮎ ﻭ ﻧﺠﯿﺐ ﮔﻠﻬﺎ ﺗﭙﺶ ﻗﻠﺐﮐﺒﻮﺗﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻧﻮ... ﺑﺮﻕﺯﯾﺒﺎﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ... ﻭﺯﺵ ﻋﻄﺮ ﺍﻗﺎﻗﯽ ﺑﺎﺑﺎﺩ.... ﮔﺮﺩﺵ ﺷﺎﭘﺮﮐﺎﻥ ﺁﺯﺍﺩ... ﻫﻤﻬﻤﻪ...ﻋﺸﻖ.... ﺻﻔﺎ... ﺭﻧﮓ ﻭ ﺻﺪﺍ...ﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼﺧﺪﺍ
avenger1371
13 years ago
Eydet m0barak
ange62
13 years ago
arya2085
13 years ago
ﻧﻮﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﯿﻪﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻌﻠّﻰ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺩﺭ ﺻﺒﺤﮕﺎﻩﻧﻮﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡﺭﺳﯿﺪﻡ. ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﻣﻌﻠّﻰ ﺁﯾﺎ ﺍﺯﺍﻣﺮﻭﺯ ﭼﯿﺰﻯ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻰ ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺧﯿﺮ، ﻟﯿﮑﻦﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺑﻪﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺗﺒﺮﯾﮏ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ. ﺍﻣﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ:ﮔﺮﺍﻣﯿﺪﺍﺷﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻭﻗﺎﯾﻌﻰ ﺍﺳﺖﮐﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻮ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ: “ﻧﻮﺭﻭﺯ” ﻫﻤﺎﻥﺭﻭﺯﻯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﻮﺩﻣﯿﺜﺎﻕ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﻪ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭﺷﺮﯾﮏ ﻗﺎﯾﻞ ﻧﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﺴﻰﺭﺍ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻧﮑﻨﻨﺪ؛ ﯾﻌﻨﻰ ﺭﻭﺯ ﺁﺯﺍﺩﻯ ﺍﺳﺖ.“ﻧﻮﺭﻭﺯ” ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯﻯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭﻟﯿﻦﻣﺮﺗﺒﻪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻃﻠﻮﻉ ﻧﻤﻮﺩ؛ ﯾﻌﻨﻰ ﺭﻭﺯﺭﻭﺷﻨﺎﯾﻰ ﻭ ﺩﺭﺧﺸﺶ ﺍﺳﺖ. “ﻧﻮﺭﻭﺯ”ﺭﻭﺯﻯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺸﺘﻰ ﻧﻮﺡ ﺑﺮ”ﺟﻮﺩﻯ”ﻧﺸﺴﺖ؛ ﯾﻌﻨﻰ ﺭﻭﺯ ﻧﺠﺎﺕ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺍﻟﻬﻰﺍﺳﺖ. “ﻧﻮﺭﻭﺯ” ﺭﻭﺯﻯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﻀﺮﺕﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ؛ﯾﻌﻨﻰ ﺭﻭﺯ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺷﺮﮎ ﻭ ﺑﺖ ﭘﺮﺳﺘﻰﺍﺳﺖ. “ﻧﻮﺭﻭﺯ” ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯﻯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺍﻣﯿﻦ ﺑﺮ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪﻫﺒﻮﻁ ﻧﻤﻮﺩ؛ ﯾﻌﻨﻰ ﺭﻭﺯ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﭘﯿﺎﻡ ﺍﻟﻬﻰﺍﺳﺖ. “ﻧﻮﺭﻭﺯ” ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯﻯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺣﻀﺮﺕﻋﻠﻰ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺖﻫﺎﻯ ﻗﺮﯾﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﻯ ﮐﻌﺒﻪ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦﺭﯾﺨﺖ؛ ﯾﻌﻨﻰ ﺭﻭﺯ ﭘﯿﺮﺍﺳﺘﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻯ ﭘﺎﮎﺍﺯ ﺁﻟﻮﺩﮔﯽ ﻫﺎﺳﺖ. “ﻧﻮﺭﻭﺯ” ﺭﻭﺯﻯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﻰﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ”ﻏﺪﯾﺮ ﺧﻢ” ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺍﻣﯿﺮﻣﺆﻣﻨﯿﻦ ﻣﻌﺮﻓﻰ ﮐﺮﺩ؛ ﯾﻌﻨﻰﺭﻭﺯ ﭘﯿﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﻭﻻﯾﺖ ﺍﺳﺖ. “ﻧﻮﺭﻭﺯ” ﻫﻤﺎﻥﺭﻭﺯﻯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺎﺋﻢ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ، ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﻯ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ،ﻇﻬﻮﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﻋﺪﺍﻟﺖﭘﯿﺮﻭﺯ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻋﺪﻝ ﺍﺳﻼﻣﻰﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ. ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ (ﻉ) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:ﻧﻮﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻣﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻓﺮﺝ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ (ﺹ) ﻫﺴﺘﯿﻢ، ﺯﯾﺮﺍ ﻧﻮﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﻯ ﻣﺎ ﻭﺭﻭﺯﻫﺎﻯ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ. ﺷﻤﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﯾﺪ ﻭ ﭘﺎﺭﺳﯿﺎﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﮕﻪﺩﺍﺷﺘﻨﺪ*ﻋﯿﺪ ﻧﻮﺭﻭﺯﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﺒﺎﺭﮎ
arya2085
13 years ago
* * *ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻓﺮﺧﻨﺪﻩ ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ ﻭ ﻓﺮﺥ ﺟﺸﻦﻧﻮﺭﻭﺯﯼﻧﺼﯿﺐ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺑﺎﺩ ﻭ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
RAKI3939
13 years ago
">http://up.funshad.com/images/zfeww1yrm4iaw9r81xka.jpg" border="0"/> ">http://www.iran-forum.ir/pic/images/roxmw5gqsfnfqmzpnc7.jpg" border="0"/> ">http://www.iran-forum.ir/pic/images/26dogj5zux6p27pg0e10.jpg" border="0"/> ">http://www.iran-forum.ir/pic/images/zcsqxnns59r7y71jqz9b.jpg" border="0"/> ">http://www.iran-forum.ir/pic/images/uvru9ft1qnjwmjqljej.jpg" border="0"/> ">http://www.iran-forum.ir/pic/images/w10bbnsg105x1v08b0.jpg" border="0"/> ">http://www.iran-forum.ir/pic/images/p2duonqpejogm2u0eecg.jpg" border="0"/> ">http://www.iran-forum.ir/pic/images/shavp25k32dmx5d9nw9.jpg" border="0"/> ">http://www.iran-forum.ir/pic/images/4sdksnm4krf29ckzw8s2.jpg" border="0"/> ">http://armenia-tourism.persiangig.com/1390%20noroz.JPG" border="0"/> ">http://myup.ir/images/22410675710102816631.jpg" border="0"/> ">http://www.negarkhaneh.ir/fa/usergallery/2009/8/amirhafezi%5C20110314075726.jpg" border="0"/> ">http://www.image.farsmod.com/images/70507046908914805472.jpg" border="0"/> ">http://tehranpic.net/download.php?img=496284" border="0"/> ">http://www.98fun.com/pics/cardpostal-002.jpg" border="0"/> " border="0"/>">http://sarugu.com/wp-content/uploads/2009/01/happy-new-year-2009.jpg" border="0"/>" border="0"/> " border="0"/>">http://up.funshad.com/images/zfeww1yrm4iaw9r81xka.jpg" border="0"/>" border="0"/>
sepehr00
13 years ago
-----------------ﮔﻔﺘﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻱ ﮔﻠﻪ ﺍﻱﻧﻴﺴﺖﺑﻴﻦ ﻣﻦ ﻭ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻭﻟﻲ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﻱﻧﻴﺴﺖﮔﻔﺘﻢ ﻛﻤﻲ ﺻﺒﺮ ﻛﻦ ﻭ ﮔﻮﺵ ﻛﻦ ﺑﻪﻣﻦﮔﻔﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﻭﻡ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺍﻱ ﻧﻴﺴﺖﭘﺮﻭﺍﺯ ﻋﺠﺐ ﻋﺎﺩﺕ ﺧﻮﺑﻴﻪ ﻭﻟﻲ ﺣﻴﻒ ﺗﻮﺭﻓﺘﻲﻭ ﺩﮔﺮ ﺍﺛﺮ ﺍﺯ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﺍﻱ ﻧﻴﺴﺖﮔﻔﺘﻲ ﻛﻪ ﻛﻤﻲ ﻓﻜﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺁﻥﻭﻗﺖﺭﻓﺘﻲ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺎﻫﺖ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﺩﻝ ﻣﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﻱ ﻧﻴﺴﺖ---------------------------------ﻳﺎﺩﺕ ﺍﻱ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺨﻴﺮﺑﻬﺘﺮﻳﻨﻢ ﺧﻮﺑﻲ؟ﺧﺒﺮﻱ ﻧﻴﺴﺖ ﺯ ﺗﻮ ؟ﺩﻝ ﻣﻦ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪﻛﻪ ﺑﺪﻭﻧﻲ ﺑﻲ ﺗﻮﻛﻪ ﺩﻟﻢ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺩﻧﻴﺎ ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖﻣﻲ ﺳﭙﺎﺭﻡ ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﻴﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﻪ ﺑﺴﭙﺎﺭﻡ ؟ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺩﻟﻢ ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖﭘﻴﺪﺍ ﻧﻜﻨﻢ ﻫﻤﺪﻝﺩﻝ ﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺳﻨﮓ ﺍﺳﺖﮔﻮﻳﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻭﺍﻟﻲﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻧﺸﺎﻧﻲ ﻧﻴﺴﺖﮔﺮ ﻫﺴﺖ ﻳﻜﻲ ﻋﺎﺷﻖﺁﻟﻮﺩﻩ ﺑﻪ ﺻﺪ ﺭﻧﮓ ﺍﺳﺖ-------
arya2085
13 years ago
ﺧﻮﺵ ﺁﻣﺪ ﺑﻬﺎﺭﮔﻞ ﺍﺯ ﺷﺎﺧﻪ ﺗﺎﺑﯿﺪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻭﺍﺭﭼﻮ ﺁﻏﻮﺵ ﻧﻮﺭﻭﺯ ﭘﯿﺮﻭﺯ ﺑﺨﺖﮔﺸﻮﺩﻩ ﺭﺥ ﻭ ﺑﺎﺯﻭﺍﻥ ﺩﺭﺧﺖﮔﻞ ﺍﻓﺸﺎﻧﯽ ﺍﺭﻏﻮﺍﻥﻧﻮﯾﺪ ﺍﻣﯿﺪ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﻍ ﺟﻬﺎﻥﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺍﻫﺮﯾﻤﻨﯽﺑﻬﺎﺭﺍﻥ ﻓﺮﺍ ﻣﯿﺮﺳﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﯽﺳﺮﺍﺳﺮ ﻫﻤﻪ ﻣﮋﺩﻩ ﯼ ﺍﯾﻤﻨﯽﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﺒﺢ ﻓﺮﺧﻨﺪﻩ ﯼ ﺗﺎﺑﻨﺎﮎﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻡ ﺯﻧﺪ ﺟﺎﻥ ﺧﺎﮎﺑﯿﺎ ﺑﺎ ﺩﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﭘﺎﮎﻫﻤﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﺳﭙﺎﺭﻧﻮﺍﯾﯽ ﻫﻢ ﺁﻫﻨﮓ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﺑﺮﺁﺭﺧﻮﺵ ﺁﻣﺪ ﺑﻬﺎﺭﺑﻮﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﯼ ﺳﺒﺰﻩ ﺑﻮﯼ ﺧﺎﮎﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﺴﺘﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﭘﺎﮎﺁﺳﻤﺎﻥ ﺁﺑﯽ ﻭ ﺍﺑﺮ ﺳﭙﯿﺪﺑﺮﮔﻬﺎﯼ ﺳﺒﺰ ﺑﯿﺪﻋﻄﺮ ﻧﺮﮔﺲ ﺭﻗﺺ ﺑﺎﺩﻧﻐﻤﻪ ﯼ ﺷﻮﻕ ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎﯼ ﺷﺎﺩﺧﻠﻮﺕ ﮔﺮﻡ ﮐﺒﻮﺗﺮﻫﺎﯼ ﻣﺴﺖﻧﺮﻡ ﻧﺮﻣﮏ ﻣﯿﺮﺳﺪ ﺍﯾﻨﮏ ﺑﻬﺎﺭﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﭼﺸﻤﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺷﺖ ﻫﺎﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺳﺒﺰﻩ ﻫﺎﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻏﻨﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻧﯿﻤﻪ ﺑﺎﺯﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﯿﺨﮏ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﺯﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺟﺎﻡ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﺍﺯ ﺷﺮﺍﺏﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﻓــﺘـﺎﺏﺍﯼ ﺩﻝ ﻣﻦ ﮔﺮﭼﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺟﺎﻣﻪ ﯼ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻧﻤﯽ ﭘﻮﺷﯽ ﺑﻪ ﮐﺎﻡﺑﺎﺩﻩ ﯼ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻧﻤﯽ ﻧﻮﺷﯽ ﺯ ﺟﺎﻡﻧﻘﻞ ﻭ ﺳﺒﺰﻩ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺳﻔﺮﻩ ﻧﯿﺴﺖﺟﺎﻣﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻬﯽ ﺳﺖﺍﯼ ﺩﺭﯾﻎ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ﭼﻮﻥ ﮔﻞ ﻧﺮﻗﺼﯽ ﺑﺎ ﻧﺴﯿﻢﺍﯼ ﺩﺭﯾﻎ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻣﺴﺘﻢ ﻧﺴﺎﺯﺩ ﺁﻓﺘﺎﺏﺍﯼ ﺩﺭﯾﻎ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﮐﺎﻣﯽ ﻧﮕﯿﺮﯾﻢ ﺍﺯ ﺑﻬﺎﺭﮔﺮ ﻧﮑﻮﺑﯽ ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﻏﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻨﮓﻫﻔﺖ ﺭﻧﮕﺶ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺭﻧﮓ
arya2085
13 years ago
)love is... ﻋﺸﻖ ﺑﻬﺎﺭﯼ ﻧﺮﻡ ﻧﺮﻣﮏﻣﯿﺮﺳﺪ ﻧﯿﮏ ﺑﻬﺎﺭ...... ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝﺭﻭﺯ ﮔﺎﺭ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﭼﺸﻤﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺷﺘﻬﺎﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﻭﺳﺒﺰﻩ ﻫﺎ ﺧﻮﺵﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻏﻨﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺯ ﻭﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺍﻏﺎﺯ ﻋﺸﻖ ﺑﻬﺎﺭﯼ ﺴﺮﺳﺒﺰﺗﺮﯾﻦ ﺑﻬﺎﺭ ﺗﻘﺪﯾﻢﺗﻮ ﺑﺎﺩ ﺍﻭﺍﯼ ﺧﻮﺵ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺗﻮﺑﺎﺩ ﮔﻔﺘﻨﺪﮐﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﺭﻭﯾﯿﺪﻥ ﻋﺸﻖ ﺍﻥﻟﺤﻈﻪ ﻫﺰﺍﺭﺑﺎﺭ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺗﻮﺑﺎﺩ
farhad707070
13 years ago
http://p.mobile9.com/farhad707070/


ابجی جون بیا اینجا پدرم در اومد تا اینا رو نوشتم اینجا اینجا محدودیت داره ابجی
farhad707070
13 years ago
ادامه شیوانا
سمی کرد و گفت:” پس بدان که عشق و احساس تو به این دختر هوسی زودگذر و التهابی گذرا بیش نیست و بی جهت خودت و او را بی حیثیت مکن!”
دو هفته بعد “ابر نیمه تمام” نزد شیوانا آمد و گفت که نمی تواند فکر دختر آشپز را از سر بیرون کند. هر جا می رود او را می بیند و به هر چه فکر می کند اول و آخر فکرش به او ختم می شود.” شیوانا تبسمی کرد و گفت:” اما دخترک نصف صورتش زخم دارد و دستانش به خاطر کار، ضخیم و کلفت شده است. به راستی بد نیست که همسر تو فردی چنین زشت و خشن باشد. آیا به زیبایی نه چندان زیاد او فکر کرده ای! شاید علت این که تا الان تردید کرده ای و قدم پیش نگذاشته ای همین کم بودن زیبایی او باشد؟!” پسر کمی در خود فرو رفت و گفت:” حق با شماست استاد! این دخترک کمی هم پیر است و چند سال دیگر شکسته می شود. آن وقت من باید با یک مادربزرگ تا آخر عمر سر کنم!”
شیوانا تبسمی کرد و گفت:” پس بدان که عشق و احساس تو به این دختر هوسی زودگذر است و التهابی گذرا بیش نیست پس بی جهت خودت و او را بی حیثیت مکن!”
پسرک راهش را کشید و رفت. یکی از شاگردان خطاب به شیوانا گفت که چرا بین عشق دو جوان شک و تردید می اندازید و مانع از جفت شدن آنها می شوید. شیوانا تبسمی کرد و پاسخ داد:” هوس لازمه جفت شدن دو نفر نیست. عشق لازم است و “ابر نیمه تمام” هنوز چیزهای دیگر را بیشتر از دختر آشپز دوست دارد.”
یک ماه بعد خبر رسید که “ابر نیمه تمام” بی اعتنا به شیوانا و اندرزهای او درس و مشق را رها کرده است و نزد دختر آشپز رفته و او را به همسری خود انتخاب کرده است و چون شغلی نداشته است در کنار پدر همسر خود به عنوان کمک آشپز استخدام شده است.
یکی از شاگردان نزد شیوانا آمد و در مقابل جمع به بدگویی “ابر نیمه تمام” پرداخت و گفت: ” این پسر حرمت استاد و مدرسه را زیر پا گذاشته است و به جای آموختن عشق و معرفت در حضور شما به سراغ آشپزی رفته است. جا دارد او را به خاطر این بی حرمتی به مرام عشق و معرفت از مدرسه بیرون کنید؟!”
شیوانا تبسمی کرد و گفت:”دیگر کسی حق ندارد به کمک آشپز جدید مدرسه “ابر نیمه تمام” بگوید. از این پس نام او “تمام آسمان” است. اگر من از این به بعد در مدرسه نبودم سوالات خود در مورد عشق و معرفت را از “تمام آسمان” بپرسید. همه این درس و معرفت برای این است که به مرحله و درک “تمام آسمان ” برسید. او اکنون معنای عملی و واقعی عشق را درک کرد
farhad707070
13 years ago

وقتی چیزی از فرشته می خواهید، به عواقبش فکر کنید


یه زوج ۶۰ ساله به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ازدواجشون رفته بودند بیرون که یه جشن کوچیک دو نفره بگیرن. وقتی توی پارک زیر یه درخت نشسته بودند یهو یه فرشتهء کوچیک خوشگل جلوشون ظاهر شد و گفت: به خاطر اینکه شما همیشه یه زوج فوق العاده بودین و تمام مدت به همدیگه وفادار بودین من برای هر کدوم از شما یه دونه آرزو برآورده میکنم.
زن از خوشحالی پرید بالا و گفت: اوه! چه عالی! من میخوام همراه شوهرم به یه سفر دور دنیا بریم. فرشته چوب جادوییش رو تکون داد و پوف! دو تا بلیط درجه اول برای بهترین تور مسافرتی دور دنیا توی دستهای زن ظاهر شد!
حالا نوبت شوهر بود که آرزو کنه. مرد چند لحظه فکر کرد و گفت:....
خب… این خیلی رمانتیکه. ولی چنین بخت و شانسی فقط یه بار توی زندگی آدم پیش میاد. بنابراین خیلی متاسفم عزیزم… آرزوی من اینه که یه همسری داشته باشم که ۳۰ سال از من کوچیکتر باشه!
زن و فرشته جا خوردند و خیلی دلخور شدند. ولی آرزو آرزوئه. و باید برآورده بشه.
فرشته چوب جادوییش رو تکون داد و پوف! مرد ۹۰ سالش شد!
نتیجهء اخلاقی: مردها ممکنه زرنگ و بدجنس باشند ، ولی فرشته ها زن هستند
farhad707070
13 years ago
پسری جوان که یکی از مریدان شیفته شیوانا بود، چندین سال نزد استاد درس معرفت و عشق می آموخت. شیوانا نام او را “ابر نیمه تمام” گذاشته بود و به احترام استاد بقیه شاگردان نیز او را به همین اسم صدا می زدند. روزی پسر نزد شیوانا آمد و گفت دلباخته دختر آشپز مدرسه شده است و نمی داند چگونه عشقش را ابراز کند!؟ شیوانا از “ابر نیمه تمام” پرسید:” چطور فهمیدی که عاشق شده ای؟!”
پسر گفت:” هرجا می روم به یاد او هستم. وقتی می بینمش نفسم می گیرد و ضربان قلبم تند می شود. در مجموع احساس خوبی نسبت به او دارم و بر این باورم که می توانم بقیه عمرم را در کنار او زندگی کنم!”
شیوانا گفت:” اما پدر او آشپز مدرسه است و دخترک نیز مجبور است به پدرش در کار آشپزی کمک کند. آیا تصور می کنی می توانی با کسی ازدواج کنی که برای بقیـه همکلاسی هایت غذا می پزد و ظرف های غذای آنها را تمیز می کند.”

“ابرنیمه تمام” کمی در خود فرو رفت و بعد گفت:” به این موضوع فکر نکرده بودم. خوب این نقطه ضعف مهمی است که باید در نظر می گرفتم.”
شیوانا تبسمی کرد و گفت:” پس بدان که عشق و احساس تو به این دختر هوسی زودگذر و التهابی گذرا بیش نیست و بی جهت خودت و او را بی حیثیت مکن!”
دو هفته بعد “ابر نیمه تمام” نزد شیوانا آمد و گفت که نمی تواند فکر دختر آشپز را از سر بیرون کند. هر جا می رود او را می بیند و به هر چه فکر می کند اول و آخر فکرش به او ختم می شود.” شیوانا تبسمی کرد و گفت:” اما دخترک نصف صورتش زخم دارد و دستانش به خاطر کار، ضخیم و کلفت شده است. به راستی بد نیست که همسر تو فردی چنین زشت و خشن باشد. آیا به زیبایی نه چندان زیاد او فکر کرده ای! شاید علت این که تا الان تردید کرده ای و قدم پیش نگذاشته ای همین کم بودن زیبایی او باشد؟!” پسر کمی در خود فرو رفت و گفت:” حق با شماست استاد! این دخترک کمی هم پیر است و چند سال دیگر شکسته می شود. آن وقت من باید با یک مادربزرگ تا آخر عمر سر کنم!”
شیوانا تبسمی کرد و گفت:” پس بدان که عشق و احساس تو به این دختر هوسی زودگذر است و التهابی گذرا بیش نیست پس بی جهت خودت و او را بی حیثیت مکن!”
پسرک راهش را کشید و رفت. یکی از شاگردان خطاب به شیوانا گفت که چرا بین عشق دو جوان شک و تردید می اندازید و مانع از جفت شدن آنها می شوید. شیوانا تبسمی کرد و پاسخ داد:” هوس لازمه جفت شدن دو نفر نیست. عشق لازم است و “ابر نیمه تمام” هنوز چیزهای دیگر را بیشتر از دختر آ
arya2085
13 years ago
ﻃﻮﻣﺎﺭ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻣﻦ ﺍﻏﺎﺯ ﺑﯽ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺷﺪﻩﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻗﻠﺒﻢ ﮐﻨﻮﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻦ ﭘﻨﻬﺎﻥﺷﺪﻩﺑﺎﯾﺪ ﻧﮕﻔﺖ ﺣﺮﻓﯽ ﺩﮔﺮ ﺭﺳﻢ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﺑﯽﮐﺴﯽﺍﻏﺎﺯ ﻓﺼﻞ ﺗﺎﺯﮔﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻗﻔﺲ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺷﺪﻩﻭﻗﺘﯽ ﻧﻤﯽ ﺍﯾﺪ ﺳﺤﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﺑﻪ ﺗﻮﮔﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺍﻕ ﻏﻢ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﻣﻬﻤﺎﻥﺷﺪﻩﺷﻌﺮﯼ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻧﻢ ﺩﮔﺮ ﺟﺰ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱﺗﻮﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭﯾﺮﺍﻥﺷﺪﻩﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﮑﻮﺗﯽ ﻧﺎﺗﻤﺎﻡ ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺳﻬﻢ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﻫﺠﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﻃﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺑﻐﻀﯽ ﺑﯽ ﺻﺪﺍﺣﺮﻓﯽ ﺑﮕﻮ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﻢ ﺍﯾﻦ ﺯﺧﻢ ﻫﻢ ﺩﺭﻣﺎﻥﺷﺪﻩ* * *ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﺎﺭ ﺟﺎﻧﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪﺗﻤﺎﻡ ﺑﻨﺪ ﺑﻨﺪ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪﺑﯿﺎ ﺍﯼ ﺍﺑﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺯﺍ ﻣﯿﺎﻥ ﺷﻌﺮﻫﺎﯼ ﻣﻦﮐﻪ ﺑﻐﺾ ﺍﺷﻨﺎﯼ ﺍﺳﻤﺎﻧﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪﺑﻬﺎﺭﯼ ﮐﻦ ﻣﺮﺍ ﺟﺎﻧﺎ ﮐﻪ ﭘﺎﺑﻨﺪ ﭘﺎﯾﯿﺰﻡﻭ ﺍﻫﻨﮓ ﻏﺰﻝ ﻫﺎﯼ ﺟﻮﺍﻧﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪﭼﻨﺎﻥ ﺩﻕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺣﺴﺎﺳﻢ ﻣﯿﺎﻥ ﺷﻌﺮﻫﺎﯼﺗﻨﻬﺎﯾﯽﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺍﻣﺎﻧﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ
armin20
13 years ago
Zedbazi shode beyne arabo iruni hamatun mimunin inja beyne ma vel pas bem coco bede eyne shanel jj ahange dastane ma hahaaa in yani zedbazi na haya mikone na raha
armin20
13 years ago
zzzzedbaziiiiii , monafeghe zede velayate zedbazi
00Samy00
13 years ago
Tnx 4 accept
arya2085
13 years ago
ﺁﺭﺯﻭﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺍﺯ ﺗﻮﻫﻤﻪ ﻫﺴﺖ ﺁﺭﺯﻭﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺍﺯﺗﻮ ﺭﻭﯾﻰﭼﻪ ﺯﯾﺎﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺮﺳﻢﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﯾﻰ؟!ﺑﻪ ﮐﺴﻰ ﺟﻤﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﻧﻨﻤﻮﺩﻩﯾﻰ ﻭ ﺑﯿﻨﻢﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺯﺑﺎﻧﻰ، ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺗﻮﮔﻔﺖ ﻭ ﮔﻮﯾﻰ!ﻏﻢ ﻭ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﺞ ﻭ ﻣﺤﻨﺖ ﻫﻤﻪﻣﺴﺘﻌﺪ ﻗﺘﻠﻢﺗﻮ ﺑِﺒُﺮ ﺳﺮ ﺍﺯ ﺗﻦِ ﻣﻦ، ﺑِﺒَﺮ ﺍﺯﻣﯿﺎﻧﻪ، ﮔﻮﯾﻰ!ﺑﻪ ﺭﻩ ﺗﻮ ﺑﺲ ﮐﻪ ﻧﺎﻟﻢ، ﺯ ﻏﻢ ﺗﻮﺑﺲ ﮐﻪ ﻣﻮﯾﻢﺷﺪﻩﺍﻡ ﺯ ﻧﺎﻟﻪ، ﻧﺎﻟﻰ، ﺷﺪﻩﺍﻡ ﺯﻣﻮﯾﻪ، ﻣﻮﯾﻰﻫﻤﻪ ﺧﻮﺷﺪﻝ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﻄﺮﺏﺑﺰﻧﺪ ﺑﻪ ﺗﺎﺭ، ﭼﻨﮕﻰﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﻮﺷﻢ ﮐﻪ ﭼﻨﮕﻰ ﺑﺰﻧﻢﺑﻪ ﺗﺎﺭ ﻣﻮﯾﻰ!ﭼﻪ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﺍﻩ ﯾﺎﺑﺪ ﺳﻮﻯ ﺁﺏ،ﺗﺸﻨﻪ ﮐﺎﻣﻰ؟ﭼﻪ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﮐﺎﻡ ﺟﻮﯾﺪ ﺯ ﻟﺐ ﺗﻮ،ﮐﺎﻣﺠﻮﯾﻰ؟ﺷﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﺮﺣّﻢ، ﺩﻣﻰ ﺍﻯﺳﺤﺎﺏ ﺭﺣﻤﺖ!ﻣﻦ ﺧﺸﮏ ﻟﺐ ﻫﻢ ﺁﺧﺮ ﺯ ﺗﻮ ﺗَﺮﮐﻨﻢ ﮔﻠﻮﯾﻰ؟!ﺑﺸﮑﺴﺖ ﺍﮔﺮ ﺩﻝ ﻣﻦ، ﺑﻪ ﻓﺪﺍﻯﭼﺸﻢ ﻣﺴﺘﺖ!ﺳﺮ ﺧُﻢّ ﻣﻰ ﺳﻼﻣﺖ، ﺷﮑﻨﺪ ﺍﮔﺮﺳﺒﻮﯾﻰﻫﻤﻪ ﻣﻮﺳﻢ ﺗﻔﺮّﺝ، ﺑﻪ ﭼﻤﻦ ﺭﻭﻧﺪﻭ ﺻﺤﺮﺍﺗﻮ ﻗﺪﻡ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﻧﻪ، ﺑﻨﺸﯿﻦﮐﻨﺎﺭ ﺟﻮﯾﻰ!ﻧﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﻍ ﺭﻩ ﺩﻫﻨﺪﻡ، ﮐﻪ ﮔﻠﻰ ﺑﻪﮐﺎﻡ ﺑﻮﯾﻢﻧﻪ ﺩﻣﺎﻍ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮔﻞ ﺷﻨﻮﻡ ﺑﻪﮐﺎﻡ، ﺑﻮﯾﻰﺯ ﭼﻪ ﺷﯿﺦ ﭘﺎﮐﺪﺍﻣﻦ، ﺳﻮﻯﻣﺴﺠﺪﻡ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ؟!ﺭﺥ ﺷﯿﺦ ﻭ ﺳﺠﺪﻩﮔﺎﻫﻰ، ﺳﺮ ﻣﺎﻭ ﺧﺎﮎ ﮐﻮﯾﻰﺑﻨﻤﻮﺩﻩ ﺗﯿﺮﻩ ﺭﻭﺯﻡ، ﺳﺘﻢ ﺳﯿﺎﻩﭼﺸﻤﻰﺑﻨﻤﻮﺩﻩ ﻣﻮ ﺳﭙﯿﺪﻡ، ﺻﻨﻢﺳﭙﯿﺪﺭﻭﯾﻰ!ﻧﻈﺮﻯ ﺑﻪ ﺳﻮﻯِ )ﺭﺿﻮﺍﻧﻰِ(ﺩﺭﺩﻣﻨﺪ ﻣﺴﮑﯿﻦﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺩﺭﺕ، ﺍﻣﯿﺪﺵ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﻪﻫﯿﭻ ﺳﻮﯾﻰ"ﻓﺼﯿﺢ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥﺷﯿﺮﺍﺯﻯ" )ﺭﺿﻮﺍﻧﻰ
armin20
13 years ago
Zedbazi ,,,,,,,,mahze hal giri bud
arya2085
13 years ago
********ﻭﻗﺘﯽ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻗﻄﺮﻩﻫﺎﯼ ﭘﺸﺖ ﺷﯿﺸﻪ ﻫﻢ ﺑﻐﺾ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ…………ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺑﯽ ﺁﻭﺍﺯ ﺍﺳﺖ ﺣﺘﯽﺑﺎﺭﺍﻥ ﻫﻢ ﺷﻮﻗﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺭﺵﻧﺪﺍﺭﺩ……..ﻭﻗﺘﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪﺕ ﻣﺎﺗﻤﮑﺪﻩ ﯼﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﺍﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﺩﭼﮑﺎﻭﮎ ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﯽﻣﯿﺮﺩ……………ﻭﻗﺘﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﺯﯾﺒﺎﯾﺖ ﺑﯽﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻣﺪﻥ ﺑﻬﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﻬﺎﻧﻪﺍﯼ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺼﻞ ﻫﺎ…………ﻣﮕﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻏﺮﯾﺐ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻏﻢ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﺍﺕ…ﺣﻤﻞ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﻪﺩﻭﺵ ﺑﮑﺸﺪ؟ ﻭﻗﺘﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﻧﮕﺎﻫﺖﺩﯾﮕﺮ ﻣﺮﺍ ﺻﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ………..ﺩﯾﮕﺮﻫﯿﭻ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻦﻧﯿﺴﺖ………………ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻏﻢﻏﻤﮕﯿﻨﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺑﺎﺭﺍﻥﺑﮑﺸﻢ……….ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽﻭﻟﯽ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺳﻬﯿﻢ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ ﻧﮕﺎﻫﺖﺑﺎﺷﻢ……………ﺻﺪﺍﯼ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼﻏﻢ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﻣﯽ ﮔﺮﯾﺪ ﭘﯿﺸﮑﺶﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺑﯽﺍﻧﺘﻬﺎﯾﺖ…………….********
Browse Pages:< Previous 9 10 11 12 13 14 15 Next > 
Contact Us | Blog | Translation | Terms of Use | Privacy Policy

沪ICP备06061508号
Copyright © 2006 OwnSkin.com    
-
Loading content
There is a problem with loading the content.